هفت سین مادرم

27 اسفند 1392 توسط فتوحی

رسیده عید و دلها شاد و خرم

همه در فکر دیدارند با هم

همه آماده اند سفره بچینند

به فکر سفره های هفت سینند

منم در سفره دارم هفت سین را

ولی توام شده با داغ زهرا

بود سین نخستین سیلی کین

به روی مادرم با دست سنگین

ببین بر سفره سین دومم را

که سویی نیست در چشمان زهرا

بگویم سین سوم تا بسوزی

که مادر سوخت بین کینه توزی

ازین ماتم دل حیدر غمین است

که سین چهارمم سقط جنین است

به روی سفره سین پنجم این است

سر سجاده اش زینب حزین است

شده سفره پر از اشک شبانه

ششمین سین مانده سوت و کور خانه

چه گویمای عزیز از سین آخر

بود آن سینه مجروح مادر…

 نظر دهید »

در سوگ مادر

24 اسفند 1392 توسط فتوحی

یه روز و یه روزگاری، مادرم خیلی جوون بود

مایه فخر ملائک ، تو زمین و آسمون بود


آسمونی ها همیشه، مادرو نشون می دادن

که درخشش نمازش، تا شعاع کهکشون بود


نیمه شبها تو نمازش، دستشو بالا می آورد

تک تک همسایه هارو، یاد می کرد و یادشون بود


همه منت گدایی، درخونمونو داشتن

خاطر اونو می خواستن، بسکه خوب و مهربون بود


افتخار مادر ما ،تو بهار زندگانیش

پاکی و صفا به پیش، دشمنان بد زبون بود


تا یه روز یه عده نامرد آتیش و هیزم آوردن

خونشو آتیش کشیدن، تا دیدن تو آشیون بود


یه طرف صدای ناله، یه طرف صدای ضجه

خودمونو تا رسوندیم، مادرم غرقه ی خون بود


با تن مجروح و خونی، خودشو سپر قرار داد

تا که دید امام عصرش، با طناب و ریسمون بود


دشمنا امون ندادن، راهشو یک باره بستن

شلاق مغیره ای وای، سد راه تو اون میون بود


اشکای چشمای بابا، گریه هامو در میاره

آخه چشمای پر آبش ،نشون مظلومی مون بود


گلای باغ نبوت ، با دو چشمای پر از اشک

نگاشون تو این میونه، به نگاه باغبون بود

 نظر دهید »

شهید امام صادق

11 اسفند 1392 توسط فتوحی

سردار شهید محمدرضا ریاحی


سردار شهید محمدرضا ریاحی نام پدر : ابوالقاسم تاریخ شهادت : ۱۵/۵/۱۳۶۲ تاریخ تولد : /۶/۱۳۴۱ محل شهادت:حاجی عمران – پیرانشهر مسئوولیت : فرمانده ی گردان امام جعفر صادق(علیه السلام) تحصیلات:مهندسی نفت – مقدماتی حوزه
شهید محمد ریاحی سردار شهید محمدرضا ریاحی

تولد و شهادتش در یک روز بود، روزی که او را با امام ششم شیعیان عمیقاً پیوند می داد ،روز شهادت امام صادق(علیه السلام). پیوندش محکم تر شد از زمانی که فرمانده ی گردان امام صادق(علیه السلام) شد و زمانی که در روز شهادت مولایش به شهادت رسید و از مدرسه ی علمیه ی امام صادق پیکر پاکش تشییع گشت.پدر و مادر، خواهر و برادر، از هر کدام که در مورد کودکی محمدرضا می پرسیدیم از بازیگوشی و شیطنت هایش می گفتند. از اینکه آرام و قرار نداشت و کسی از دستش در امان نبود. از روزی که یکدفعه تحولی در روحیاتش ایجاد شد عضو هیئت خردسالان بنی فاطمه گشت و آرام و صبور، متین و مهربان. مسجد و هیئت مأمن و مأوایش شد و نماز و قرآن دوست و همراهش و امر به معروف و نهی از منکر کار همیشگی اش. دیپلمش را که گرفت کنکور داد. مهندسی نفت دانشگاه اهواز قبول شد اما هنوز گمشده ای داشت که تنها می توانست آن را در یادگیری دروس حوزوی پیدا کند. به حوزه رفت و در یادگیری معارف دین عزمی راسخ نمود. در کنار درس عضو سپاه شد و مشتاقانه به جبهه های نبرد شتافت و در کنار جهاد به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد.۱۵ مرداد ماه سال ۶۲ در حاجی عمران در عملیات والفجر ۲ به آسمانی شد و پیکر مطهرش پس از ۱۵ روز به خاک سپرده شد

نام محمد رضا ریاحی

ولادت:روز شهادت امام صادق(ع)

شهادت:روز شهادت امام صادق (ع)

سمت:فرماندهیگردان امام جعفر صادق(ع)

“به اطلاع می رساند مراسم تشییع جنازه ی برادر شهیدمحمد رضا ریاحی فردا از محل مدرسه ی امام جعفر صادق به سمت گلستان شهدا برگزار می شود”

 نظر دهید »

تربیت دینی

09 اسفند 1392 توسط فتوحی


اصول تربیت دینی در اسلام
فراهم آوردن زمینه برای به فعلیت رسیدن توانائیهای بالقوه فرد
چون تربیت دینی به معنای شکوفا شدن، ظاهر شدن و بالفعل شدن توانایی‏هاست. یعنی کار اصلی مربی این است که استعدادهای درونی مخاطب مورد تربیت را شکوفا سازد، باید زمینه‏ای برای او فراهم آورد تا آنچه را در درون دارد به فعلیت رساند. تربیت صرفا یک سری آموزش‏ها و محفوظات و تقلیدها نیست. آموزش وسلیه‏ای است که از طریق آن استعداد کودک شکوفا شده و قوه‏ها به فعلیت ‏برسد و لذا نمی‏توان آموزشی را که به این نتیجه مهم نرسد،موفق نامید. از جمله اصلی‏ ترین شیوه‏های تربیت دینی این است که به جای اصرار بر یادگیری‏های طوطی ‏وار،سعی بر شکوفا نمودن فطرت الهی داشته باشیم.

توجه به سیر رشد کودکان و نوجوانان در ابعاد شناختی و عاطفی و تاثیر عوامل‏« سن‏» در این رابطه

همه مفاهیم و مطالبی را که فرد در دوره جوانی و بزرگسالی قادر به فهم آن است، در دوران کودکی و نوجوانی متوجه نمی‏شود. بسیاری از مفاهیم مجرد و انتزاعی تنها در سنین بالاتر معنی پیدا می‏کند و لذا مطرح کردن مستقیم آن‏ها به کودک و نوجوان جز اتلاف وقت و احیانا تاثیر منفی اثر ندارد. در پایان دوره کودکی، یعنی حدود هفت تا دوازده سالگی، کودک به یک حالت کنجکاوی هدف‏دار می‏رسد و مفاهمی خاصی از جمله مفهوم علیت را روشن‏تر می‏فهمد. این قابلیت‏ بهترین فرصت را برای مربی فراهم می‏آورد تا رابطه کودک با خدای خویش را به زبان کودکانه تبیین سازد. توجه به این نکته نیز لازم است که تقیدات دینی و مذهبی دوران کودکی چنانچه سطحی باشد و همراه با شناخت کافی مناسب همان سن نباشد، بزودی در دوران نوجوانی دستخوش شک و تردیدهای خاص آن دوره شده و گاه منجر به تعارضات درونی و طغیان های نوجوانی می‏گردد.

موضوع رابطه تربیت دینی و عادت

درست است که توجه به عامل سن و توانایی‏ها و محدودیت‏های خاص هر دوره اقتضاء می‏کند نحوه و زمان آموزش مفاهیم دینی رعایت‏شود، اما این به معنای تعطیلی مطلق ارتباط با مفاهیم دینی رعایت ‏شود، اما این به معنای تعطیلی مطلق ارتباط با مفاهیم خاص دوره‏های بعد نیست. توانایی‏های حرکتی و بدنی، همراه با رشد شناختی و عاطفی کودکان در همان دوره‏های اول کودکی این اجازه را به آن‏ها می‏دهد که برخی تکالیف دینی را هر چند به شکل ساده و ناقص آن انجام دهند تا در زمان لازم برای انجام آن، کار بر آن‏ها سخت نیاید، و لذا در روایات اسلامی به نماز خواندن در سن هفت‏ سالگی ترغیب شده است.

توجه به رشد عقلی کودک و نقش تعقل و استدلال در تربیت دینی

هدف اصلی تربیت، شکوفاسازی فطرت الهی کودک می‏باشد. آموزش در این راه وسیله‏ای است تا متربی را با مفاهیم و مسائل لازم جهت طی مسیر آشنا سازد. این آموزش تا آنجا که وسیله‏ای جهت ‏باروری و شکوفا نمودن استعداد درون باشد، ارزشمند و قابل توجه است، اما اگر به دلائل مختلف و از جمله افراط در آموزش، روش ناصحیح آموزش، و یا هدف قرار دادن خود آموزش ، از اصل شکوفا سازی دور شویم، آموزش حالت منفی به خود می‏گیرد. از جمله خطراتی که آموزش این چنین به همراه دارد، کاستن و یا ایجاد مانع بر سر راه رشد عقلی متربی است. مرحوم استاد شهید مطهری می‏فرماید:« این مساله که رشد شخصیت فکری و عقلانی باید در افراد و در جامعه پیدا شود، یعنی قوه تجزیه و تحلیل در مسائل بالا برود، یک مطلب اساسی است‏».

نقش الگو در تربیت دینی

کودکان از همان آغاز حرکت و رشد اجتماعی خود و به محض ارتباط با دیگران به دنبال الگوها و نمونه‏هایی جهت تقلید از ایشان می‏گردند. کودک و بویژه نوجوان، بر اساس اصل همانندسازی سعی می‏کند الگویی برای خود انتخاب نموده و بر اساس آن رفتار خود را شکل بخشد. این یک حالت طبیعی انسانی است. انسان ناگزیر از داشتن الگو است و به نظر می‏رسد که آیه شریفه‏« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة‏» (احزاب ،33)اشاره به این معنی نیز داشته باشد. در مورد تربیت دینی، الگوی کودکان و نوجوانان، در مرحله اول والدین و معلمین ایشان هستند. دانش‏ آموز قبل از این که از معلم « بشنود» ، از « رفتار او فرامی‏گیرد، قبل از چشم دوختن به دهان معلم به رفتار او توجه می‏کند و کلام وی را با رفتارش مقایسه می‏کند .
منابع

شعاری نژاد، علی اکبر، فرهنگ علوم رفتاری، ص 233
بهروز رفیعی، کتاب ‏شناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام
اصول کافی، ج 2، روایت 3
مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام ، صص 5-6.
فصلنامه معرفت ، شماره 33


 نظر دهید »

سخن رسول گرامی

09 اسفند 1392 توسط فتوحی

1

آفَةُ الشَّجاعَةِ البَغىُ وَ آفَةُ الحَسَبِ الاِفتِخارُ وَ آفَةُ السَّماحَةِ المَنُّ وَ آفَةُ الجَمالِ الخَيلاءُ وَ آفَةُ الحَديثِ الكَذِبُ وَ آفَةُ العِلمِ النِّسيانُ وَ آفَةُ الحِلمِ السَّفَهُ وَ آفَةُ الجُودِ السَّرفُ وَ آفَةُ الدِّينِ الهَوَى؛

سركشى آفت شجاعت است، تفاخر آفت شرافت است، منت آفت سماحت است، خود پسندى آفت جمال است، دروغ آفت سخن است فراموشى آفت دانش است، سفاهت آفت بردبارى است، اسراف آفت بخشش است، هوس آفت دين است.

2

اِئتُوا الدَّعوةَ إذا دُعِيتُم؛

وقتى شما را دعوت كردند بپذيريد.

3

اِئتِ المَعرُوفَ وَ اجتَنِبِ المُنكَرَ وَ انظُر ما يُعجِبُ أذنَكَ أن يَقولَ لَكَ القَومُ إذا قُمتَ مِن عِندِهِم فَأتِه وَ انظُرِ الَّذي تَكرَه أن يَقولَ لَكَ القَومُ إذا قُمتَ مِن عِندِهِم فَاجتَنِبهُ؛

نيك كردار باش و از كار بد بپرهيز ببين ميل دارى ديگران در باره تو چه بگويند همان طور رفتار كن و از آنچه نميخواهى در باره تو بگويند بركنار باش.

4

آفَةُ الدِّينِ ثَلاثَةٌ: فَقيهٌ فاجِرٌ و إمامٌ جائرٌ و مُجتَهِدٌ جاهِلٌ؛

آفت دين سه چيز است: داناى بد كار و پيشواى ستم كار و مجتهد نادان.

5

آفَةُ العِلمِ النِّسيانُ وَ إضاعَتَهُ أن تُحدِّثَ به غَيرَ أهلِه؛

آفت دانش فراموشيست و دانشى كه بنا اهل سپارى تلف مى شود.

6

آكِلُ كَما يَأكُلُ العَبدُ وَ أجلِسُ كَما يَجلِسُ العَبدُ؛

مانند بندگان غذا ميخورم و مانند آنها بر زمين مى نشينم.

7

آمِرُوا النِّساءَ فِي بَناتِهِنّ؛

با زنان در باره دخترانشان شور كنيد.

7

آيَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ، إذا حَدَّثَ كَذِبَ وَ إذا وَعَدَ أخلَفَ وَ إذا ائتَمَنَ خانَ؛

نشان منافق سه چيز است، سخن بدروغ گويد، از وعده تخلف كند و در امانت خيانت نمايد.

8

أبَى اللَّهُ أن يَجعَلَ لِقاتِلِ المُؤمِنِ تَوبَةً؛

خداوند از گناه قاتل مؤمن نميگذرد و توبه او را نمى پذيرد.

9

أبَى اللَّهُ أن يَقبَلَ عَمَلَ صاحِبِ بِدعَةٍ حَتَّى يَدعُ بِدعَتَهُ؛

خداوند عمل بدعتگذار را نمى پذيرد تا از بدعت خويش دست بردارد.

10

اِبتَغُوا الرَّفعَةَ عِندَ اللَّهِ تَحلَمُ عَمَّن جَهِل عَليكَ وَ تُعطِيَ مَن حَرَمَك؛

اگر ميخواهيد پيش خداوند منزلتى بلند يابيد خشونت را به بردبارى و محروميت را به عطا تلافى كنيد.

11

أبد المَوَدَّةَ لِمَن وادَّكَ فَإنَّها أثبَتَ؛

آنكه با تو در دوستى مى زند با وى ره دوستى گير كه اين گونه دوستى پايدارتر است.

12

اِبدَأ بِنَفسِكَ فَتَصَدَّقَ عَلَيها فَإن فَضلَ شَى ءٌ فَلِأهلِكَ فَإن فَضِلَ شَى ءٌ عَن أهلِكَ فَلِذي قَرابَتِكَ فَإن فَضِلَ عَن ذِي قَرابَتِك شَى ءٌ فَهكَذا وَ هكذا اِبدأ بِمَن تَعُولُ؛

صدقه را از خويشتن آغاز كن اگر چيزى فزون آمد بكسان خود ده اگر از كسان تو چيزى فزون آمد بخويشان ده و اگر از خويشان نيز چيزى فزون آمد به ديگران ده و همچنين صدقه را از عيال خويش آغاز كن.

13

أبَى اللَّهُ أن يَرزُقَ عَبدِه المُؤمِنِ إلّا مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ؛

خدا روزى بنده مؤمن خويش را از جايى كه انتظار ندارد ميرساند.

14

؛اِبدَئُوا بِما بَدَأ اللَّهُ بِه

صدقه را از آنچه خداوند آغاز كرده است آغاز كنيد.

15

أبشِرُوا وَ بَشِّرُوا مِن وَراءِكُم أنَّه مَن شَهِدَ أن لا إلهَ إلّا اللَّهُ صادِقاً لَها دَخَلَ الجَنَّةَ؛

شما را مژده ميدهم و شما بديگران مژده دهيد كه هر كس شهادت دهد كه خدائى جز خداى يگانه نيست و بدان معتقد باشد وارد بهشت مى شود.

16

أبغَضُ الحَلالِ إلَى اللَّهِ الطَّلاقُ؛

منفورترين چيزهاى حلال در پيش خدا طلاق است.

17

أبغَضُ الخَلقِ إلَى اللَّهِ مَن آمَنَ ثُمَّ كَفَرَ؛

منفورترين مردم پيش خدا آن كس است كه ايمان آورد و سپس كافر شود.

18

أبغَضُ الرِّجالِ إلَى اللَّهِ الألَدُ الخَصمُ؛

منفورترين مردان در پيش خدا مرد لجوج و ستيزه جوست.

19

أبغَضُ العِبادِ إلَى اللَّهِ مَن كانَ ثَوباهُ خَيراً مِن عَمَلِه: أن تَكونَ ثِيابُهُ ثِيابَ الأنبياءِ وَ عَمَلُهُ عَمَلَ الجَبّارِينَ؛

منفورترين بندگان در پيش خدا كسى است كه جامه وى از كارش بهتر باشد، يعنى جامه او جامه پيمبران باشد و كار وى كار ستمگران.

20

أبغُونِي الضُّعَفاءَ فَإنَّما تَرزُقُونَ وَ تَنصُرُونَ بِضُعَفاءِكُم؛

ناتوان را پيش من آريد زيرا شما به بركت ناتوانان خود روزى مى خوريد و يارى مى شويد.

21

بَلِّغُوا حَاجَةَ مَن لا يَستَطِيعُ إبلاغَ حاجَتِه. فَمَن أبلَغَ سُلطاناً حاجَةَ مَن لا يَستَطِيعُ إبلاغَها ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَيهِ عَلَى الصِّراطِ يَومَ القِيامَةِ؛

حاجت كسى را كه از ابلاغ آن ناتوانست ببزرگان برسانيد زيرا هر كس حاجت درمانده اى را ببزرگى برساند روز رستاخيز خداوند پاهاى وى را بر صراط استوار ميسازد.

22

اِبنَ آدَمَ أطِع رَبَّكَ تُسَمَّى عاقِلاً وَ لا تَعصِهِ فَتُسَمَّى جاهِلاً؛

فرزند آدم! پروردگار خويش را فرمانبردار باش تا ترا خردمند خوانند و از فرمان وى بيرون مباش كه ترا نادان شمارند.

23

اِبنَ آدَمَ إذا أصبَحتَ مُعافى فِي جَسَدِكَ آمَنّا في سَربكَ عِندَكَ قُوتَ يَومِكَ فَعَلى الدُّنيا العَفاءُ؛

فرزند آدم وقتى تن تو سالم است و خاطرت آسوده است و قوت يك روز خويش را دارى جهان گو مباش.

24

اِبنَ آدَمَ عِندَكَ ما يَكفِيكَ وَ تَطلُبُ ما يَطغِيك اِبنَ آدَمَ لا بِقَليلٍ تَقنَع و لا بِكَثِيرٍ تَشبَع؛

فرزند آدم، آنچه حاجت تو را رفع كند در دسترس خود دارى و در پى آنچه ترا به طغيان واميدارد روز ميگذارى، به اندك قناعت نميكنى و از بسيار سير نميشوى.

25

أتانِي جَبرِيلُ فَقالَ يا مُحَمَّدُ عِش ما شِئتَ فَإنّكَ مَيِّتٌ وَ أحبِب ما شِئتَ فَإنّكَ مُفارَقَهٌ وَ اعمَل ما شِئتَ فَإنّكَ مَجزِيٌّ بِه. وَ اعلَم أنَّ شَرَفَ المُؤمِنِ قِيامُهُ بِاللَّيلِ وَ عِزَّهُ استِغناؤُهُ عَنِ النّاسِ؛

جبريل پيش من آمد و گفت اى محمّد هر چه ميخواهى زنده بمان كه عاقبت خواهى مرد، هر چه را ميخواهى دوست بدار زيرا از آن جدا خواهى شد و هر چه ميخواهى بكن كه پاداش آن را خواهى ديد و بدان كه شرف مؤمن بپا خاستن شب است و عزت وى بى نيازى از مردم.

26

أتانِي جَبرِيلُ فَقالَ بَشِّر اُمَّتَك إنَّهُ مَن ماتَ لا يُشرِكُ بِاللَّهِ شَيئاً دَخَلَ الجَنَّةَ قُلتُ يا جَبرِيلُ وَ إن سَرِقَ وَ إن زَنَى قالَ نَعَم قُلتُ وَ إن سَرِقَ وَ إن زَنَى قَالَ نَعَم قُلتُ وَ إن سَرِقَ وَ إن زَنَى قالَ نَعَم وَ إن شَرِبَ الخَمرَ؛

جبريل پيش من آمد و گفت امت خود را بشارت بده كه هر كس بميرد و چيزى را با خدا شريك نسازد به بهشت ميرود گفتم اى جبرئيل و اگر دزدى كرده باشد و اگر زنا كرده باشد؟ گفت آرى گفتم و اگر دزدى كرده باشد و اگر زنا كرده باشد؟ گفت آرى گفتم و اگر دزدى كرده باشد و اگر زنا كرده باشد گفت آرى و اگر هم شراب خورده باشد.

27

أتُحِبُّ أن يَلِينَ قَلبُكَ وَ تُدرِكَ حَاجَتَك؟ اِرحَمِ اليَتيمَ وَ امسَح رَأسَهُ وَ أطعِمهُ مِن طَعامِكَ يَلِنَ قَلبُكَ وَ تُدرِك حاجَتَك؛

آيا دوست دارى دلت نرم شود و حاجت خود بيابى بر يتيم رحمت آور وى را بنواز و از غذاى خويش بدو بخوران تا دلت نرم شود و حاجت خود بيابى.

28

أتَحسَبُونَ الشِّدَّةَ فِي حَملِ الحِجارَةِ إنَّما الشِّدَّةُ أن يَمتَلِي أحَدُكُم غَيظاً ثُمَّ يَغلِبُهُ؛

آيا گمان ميكنيد نيرومندى در بردن سنگ است، نيرومند حقيقى آنست كه خشمگين شود و بر خشم خود غالب گردد.

29

اتَّخِذُوا عِندَ الفُقَراءِ أيادِي فَإنَّ لَهُم دَولَةٌ يَومَ القِيامَةِ؛

با فقرا دوستى كنيد زيرا در روز رستاخيز دولتى بزرگ دارند.

30

أتَدرُونَ مَا العِضَّةُ؟.. نَقلُ الحَديثِ مِن بَعضِ النّاسِ إلَى بَعضٍ لِيُفسِدُوا بَينَهُم؛

آيا ميدانيد سخن چينى چيست؟ سخن چينى آنست كه سخنى را از كسان پيش ديگران نقل كنند و ميان آنها را بهم بزنند.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6

جستجو

اوقات شرعی

دریافت کد اوقات شرعی

اللهم عجل لولیک الفرج

iv>
کد لحظه شمار غیبت امام زمان برای وبلاگهای مهدویت

ذکر ایام هفته

20Tools.com Zekr Days -->
دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس